زاهد:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درّوّد عاقبت کار که کِشت
....
شب گریه:
ببین، ببین، این گریه ی یه مرده
مردی که گریه هاش ظهور درده
ببین، ببین، این آخرین صدای ِ
این بی صدا، شبخون کوچه گرده
قلب پاییزی من باغ دلواپسیه
خوندنم ترانه نیست، هق هق بی کسیه
....