شب دلتنگی:
شب آغازهجرت تو
شب در خود شکستنم بود
شب بی رحم رفتن تو
شب از پا نشستنم بود
شب بی تو شب بی من
شب دلمرده های تنها بود
شب رفتن شب مردن
شب دل کندن من از ما بود
....
....
واسه جشن دلتنگی ما
گل گریه سبد سبد بود
با طلوع عشق من و تو
هم زمین هم ستاره بد بود
از هجرت تو شکنجه دیدم
کوچ تو اوج ریاضتم بود
چه مؤمنانه از خودگذشتم
کوچ من از من نهایتم بود
به دادم برس به دادم برس
تو ای ناجی تبـــــار من
به دادم برس به دادم برس
تو ای قلب سوگوار من.
سهم من جز شکستن من
تو هجوم شب زمین نیست
با پر و بال خاکی من
شوق پرواز آخرین نیست
بی تو باید دوباره برگشت
به شب بی پنـــــاهی
سنگر وحشت من از من
مرهم زخم پیـــرمن کو؟
واسه پیدا شدن تـُو آینه
جاده ی سبز گم شدن کو؟
بی تو باید دوباره گم شد
تــُو غبــــار تباهی!
با من نیاز خاک زمین بود
تو پل به فتح ستاره بستی
اگر شکستم از تو شکستم
اگر شکستی از خود شکستی
به دادم برس به دادم برس
تو ای ناجی تبار من
به دادم برس به دادم برس
تو ای قلب سوگوار من.
ترانه سرا: ایرج جنتی عطایی
با صدای: داریوش
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم.
مشاعره میکنیممممممم.قشنگ بود امر جان
سلام.زیبا بود.
اپم[گل]
شبانه های من عطر ترا دارد
ستاره ها روشنی نگاهت را
شب های دلتنگیم را
با نخ ارزوهایم می بافم
پیراهنی ست بلند برای عریانی روزهای زمستانیم
شبانه های من بی تو
بی ستاره چشمان روشنت
همیشه تاریکی ست
همیشه دلتنگی ست
دریچه چشمانت را همیشه گشوده بگذار بماند
در شبانه هایم