Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

همین خوبه: ابی



همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم می رن

هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه می گیرن
به جز تو همه می دونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
به جز تو همه می دونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
همین خوبه …
همین خوبه …
همین خوبه …
همین خوبه!

همین خوبه که با این که چشاتو روی من بستی
تو چند تا خاطره با من هنوزم مشترک هستی
همین خوبه که آرومی و حس می کنی آزادی
که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی
واسه من کافیه این که تو از من خاطره داری
به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری
همین خوبه …
همین خوبه …
همین خوبه …
همین خوبه!

همین خوبه که با این که سراغ از من نمی گیری
ولی تا حرف من می شه یه لحظه تو خودت می ری
به جز تو همه می دونن واست این مرد می میره
واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره
همین خوبه …
همین خوبه …
همین خوبه …
همین خوبه!



این ترانه را با صدای ابی شنیده ایم؛ و ممنون از دوست نادیده و عزیزم  نادم که این ترانه را به خاطرم آوردند.



شاهد قدسی: حافظ





ای شاهد قدسی که کشد بنــــد نقابت

وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت


خوابم بشد از دیده درین فکر جگرســوز

کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت


درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد

اندیشه ی آمرزش و پروای ثوابت


راه دل عشــّـاق زد آن چشم خمارین

پیداست ازین شیوه که مستست شرابت


تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تــــا باز چه تدبیــــر کند رای صوابت


هر ناله و فریاد که کردم نشنیــــدی

پیداست نگارا که بلنـــــدست جنابت


دور است سر آب ازین بادیه هش دار

تا غــــــول بیابـــــان نفریبد به سرابت


تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

باری به غلط صرف شد ایــّـام شبابت


ای قصر دل افروز که منزلگه اُنسی

یارب مکنــــــاد آفت ایـــّـــام خرابت


حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد

لطفی کن و بازآ که خرابم ز عتابت



خالی: اردلان سرفراز



من خالی‌ از عاطفه و خشم

خالی‌ از خویشی و غربت

گیج و مبهوت بین بودن و نبودن



عشق آخرین همسفر من

مثل تو منو رها کرد

حالا دستام مونده و تنهایی‌ من



ای دریغ از من

که بی خود مثل تو گم شدم

گمشدم تو ظلمت تن



‌ای دریغ از تو

که مثل عکس عشق

هنوزم داد می زنی‌ تو آینه من



وای گریه مون هیچ خنده مون هیچ

باخته و برنده مون هیچ

تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ



ای ‌ای مثل من تک و تنها

دستمو بگیر که عمر رفت

همه چی‌ تویی زمین و آسمون هیچ



در تو می‌ بینم همه  بود و نبود

بیا پر کن ‌من رو ای خورشید دل سرد

بی‌ تو می‌میرم مثل قلب چراغ

نور تو بودی کی‌ منو از تو جدا کرد.


این ترانه را با صدای ابی شنیده ایم!